نامه یک دل نگران به مسئولین

آقا این چه وضعشه؟ مملکت رو ول کردید به امون خدا ها؟ما شب قشنگ و راحت خوابیدیم(حالا درسته یکم کش شلوارکم تنگ بود و اذیتم میکرد و مجبور شدم از پیش خانومم پاشم لباس عوض کنم برم خونه دوست دخترم بخوابم تا خوابم ببره) اما خب وقتی بیدار شدم  دیدم وا مصیبتا! یه عده جوون بی دین و ایمون با وضعیت اسف بار که من حتی نمی تونستم با چشم مستقیم به عکسای مستهجن شون نگاه کنم، پاشدن لخت و پتی رفتی رو دریاچه قایق سواری کردن! 

آخه من به کی بگم؟ این بود آرمان های ما و شما؟ اینطوری قراره کشور پیشرفت کنه؟ آخه با این همه گناه ما به جایی هم میرسیم؟ من به عنوان یک شهروند دل نگران که یک عمر نون حلال اختلاس بردم سر خونه زندگیم و سعی کردم تا میتونم چرخ زندگی هم وطنامو از طریق رشوه دادن به انواع مسئول ریز و درشت بچرخونم حالا باید شاهد همچین گناهایی باشم؟ این بود آرمان های ما؟ 

میبینید آخه؟ اینقدر عصبی شدم که یه نصفه چروک اومد رو صورتم، حالا مجبورم باز پاشم برم یه وام ازینا که پس نمیدم بگیرم برم تایلند، یکم از طبیعت اونجا دیدن کنم تا پوستم جلا بیاد شما هم بهتره بیشتر به کارتون دقت کنید و جلوی این مفاسد اجتماعی رو بگیرید! 

مرسی، اَه

 

نویسنده نوشته: مازیار شاهسون

من مازیار هستم، نه میتونم بگم مهندسم، نه میتونم بگم نویسندم و نه هیچ خصیصه دیگه ای که برای معرفی خودمون معمولا به کار می بریم، من سعی میکنم از مهارتهایی که به دست میارم، برای انجام کارهایی که به نظرم خارق العاده و مفید هستن استفاده کنم، حتی اگر خیلی کوچیک باشن... ارادتمند

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *